گفتگو در کاتدرال
خلاصه طبق عادت اول زنگ زدم به شهر کتاب نزدیک خونم ، نداشتن ، اون یکی دورتره هم نداشت، کلی خورد تو ذوقم رفتم تو اینترنت شماره بقیه شهر کتابها رو پیدا کردم و شروع کردم به زنگ زدن ... الو سلام شما کتاب گفتگو در کاتدرال ماریوس بارگاس یوسارو دارید؟؟ فروشنده: گفتگو در چییییی؟؟؟ در کاتدرال .. گوشی ... نه نداریم !!!
خلاصه به جرات می تونم بگم به کل شهر کتابهای تهران زنگ زدم، نبود که نبود. گفتم برم چند تا کتابفروشی شاید اونا داشته باشند ، اول رفتم همون شهر کتاب نزدیکمون گفتم شاید حضوری برم اون پشت مشتا پیدا کنم . جالب این بود که یک سری کتاب جدید چاب از این نویسنده با عنوان برنده جایزه نوبل ادبی سال 2010 !!!!!!!!!!!!! گفتم ایشان هنوز جایزه به دستش نرسیده در مملکته کتاب خوان ما ، با ذکر اینکه برنده جایزه نوبل ادبی به چاپ رسید ؟؟ !! بابا ما کارمون خیلی درسته ! تا همین پریروز اسمشم فروشنده ها (تاره کار البته نه تمام آنها) درست نمیدونستند .. حالا تمام قفسه های فروشگاهشون شد یوسا . بالاخره گفتگو در کاتدرال نبود چون فروش اون کتابی که نوبل گرفته بود مهم بود نه آثار دیگرش.
رفتم منزل، شماره کتاب فروشی هایی که در خیابان انقلاب بودند و هر کتابی را که میخواستی رو در عرض یک ربع به دستت میرسوندن رو گرفتم .
نه نداریم نه نداریم نه نه !!!! ای بابا مگه میشه ؟؟ خلاصه یه دو ماهی پیگیر بودم ،نبود که نبود دیگه کم کم بی خیالش شدم تا زمستان 89 که با یکی از دوستام رفتیم خیابان انقلاب برای خرید کتاب . اینم بگم که کلا یادم رفته بود این قضیه کاتدرال ، (تو پرانتز اینم بگم که گیر داده بودم که فقط همین کاتدرال رو باید اول بخونم در صورتی که همه آثار ترجمه شده اش هم موجود بود نمیدونم این چه مرضی بود که من به اون گرفتار شده بودم ) یکی دوتا از کتاب فروشیها رو گشتیم که یکدفعه پشت ویترین یکی از مغازه ها کاتدرالو دیدم!!! انگار خوده یوسا رو دیدم یکهو بلند گفتم ای این !!!!! هیچی دیگه بالا خره خریدمش و خواندمش .
شاید شما که این مطلب من رو دارید میخونید حوس کنید که این کتاب رو تهیه کنید و مطالعه کنید.
چند مطلب که باید بگویم:
اول اینکه اصلا نگران پیدا کردن کتاب نباشید٬ چرا؟؟ چند وقت پیش برای خرید مایحتاج منزل به یکی از این فروشگاههای بزرگ که به تازگی افتتاح شده و جای جدید برای آدمهایی که تفریح ندارند و فکر میکنند به شاپینگ سنتر های دبی آمدندو بعضی ها هم فکر میکنند به night club های دبی ،رفته بودم داشتم با چرخ دستی از میان جمعیت خوشحال ،متمدن و به خصوص معطر رد میشدم که چشمم به قفسه کتاب افتاد !!!! پیش خودم فکر کردم گفتم چه کار خوبی ٬خوشم اومد رفتم جلوتر نگاهی بندازم ببینم چی داره چی نداره٬ اولا متوجه شدم که آدمهایی که از کنار این قفسه رد میشوند اصلا متوجه چنین موضوعی نمیشوند انگار که همچین چیزی وجود نداره ٬ یا شاید هم فکر میکنند دکوری چیزی تو این مایه هاست. اولین کتابی که دیدم همین کاتدرال خودمون بود!!! به تعداد فراوان، فکر کنم ۴۰ جلدی کنار و پشت به هم گذاشته بودند٬ بعد زیرش کتاب پریچهرو چند عنوانی که نمیتونم بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!! فکر کنم مسئول کتاب این فروشگاه مسئول انبار یا جای دیگر هم باشه ، ! قضاوت با شما. خلاصه دوستانی که دوست دارند این کتاب رو تهیه کنند اصلا نگران نباشند شما میتونید اول به سوپر سره کوچه سری بزنید اگه نداشت به فروشگاه های محل سکونت خود،البته اگر نبود میتونید کلی فیلمهای جدید از سوپر محل به جایش بخرید !!
این کتاب به وسیله انتشارات لوح فکر و با ترجمه بسیار خوب عبدالله کوثری به چاپ رسیده و خواندن این کتاب رو به تمام کتاب خوانها پیشنهاد میکنم.
یادداشت پشت جلد کتاب:
برخی از منتقدین این کتاب را برجسته ترین اثر یوسا می دانند. دز این رمان،دو چیز بیش از هز چیز دیگر توجه خواننده را جلب میکند.نخست دامنه آن ودر برگرفتن رویدادها و شخصیتهای متعدد است و دیگری ساختار پیچیده اش. زمینه کار یوسا در این رمان،همچون دیگر آثارش،بخشی از تاریخ معاصر پرو است که از دوران دیکتاتوری ژنزال اودریا (۵۶-۱۹۴۸) تا حکومت ویکتور بلائونده در اوایل دهه ۱۹۶۰ را دربر میگیرد.
او در این محدوده زمانی کلاف زندگی ده ها شخصیت از بالاترین مقامهای اولیگارشی حاکم تا روسپیان و پا اندازها و لومپن ها را میگشاید و تصویری همه جانبه از سیمای پرو به دست میدهد.
یوسا به جای آن که شخص دیکتاتور را محور اصلی داستان قرار دهد،سراپای جامعه دیکتاتورزده را میکاود.جامعه ای که در آن همه آدمها ، حتی آنان که کارگزار دیکتاتورند،خود را تباه شده میابند.