كلود  دبوسي


دبوسي با اينكه خانواده‌اش هيچ نام و نشاني از موسيقي نداشتند، ولي در يازده سالگي وارد كنسرواتوار پاريس شد و به خاطر مهارتش در نوازندگي پيانو به دريافت جوايزي نائل شد.
بعد از آن به پاداش تصنيف كانتاتي موسوم به كودك اعجوبه جايزه ممتاز رم از جانب كنسرواتوار به وي اعطا شد، پس در سال 1885 توانست براي ارايه تحصيلات موسيقي به ايتاليا رود.
در مدت اقامتش در ايتاليا دو اثر پديد آمد كه بعدها نيز نشان دهنده سبك و شيوه‌ي او به عنوان يك آهنگساز شد.
اثر اول، سوييت اركستر الي تحت عنوان “بهار“ بود كه استادان محافظه كار كنسرواتوار رم را به خاطر ابداعات متهورانه و بي‌پروا يانه‌اش در زمينه‌ي هارموني به شدت تكان داد.
اثر بعدي او قطعه‌اي براي دو خواننده‌ي سلوي زن بود كه دوشيزه برگزيده نام داشت.
دبوسي، در سال 1887، هنگام بازگشت از پاريس، به جرگه‌ي شاعران و نويسندگان مترقي و پيشرو زمان خود مجذوب شد. كارهاي اوليه او تحت تاثير آهنگسازان معاصر و كهن، سالتر فرانسوي و همچنين واگنر بود ولي خيلي زود شيوه‌ي اصيلي از خود ابداع كرد كه علي رغم مخالفت‌هاي شديدش به شيوه‌ي امپرسيونيسم مرسوم شد.
الوان هارمونيك دبوسي كه تركيبي از رنگ آميزي اركسترال واگنر با مقام‌هاي كليسايي و برخي اصول كهن است زباني منحصر به فرد مي‌سازد كه بدون كمترين تاملي شناخته مي‌شود و او را از ديگران متمايز مي‌كند.
در سال 1894 پرلودي موسوم به بعد از ظهر رب‌النوع كشتزارها، ساخت كه با الهام از شعري، با طبيعت استعاري اثر مالارمه تصنيف شده است اين اجرا بنيان رنگ آميزي سازها را دگرگون ساخت و به دست‌اندركاران عالم موسيقي نشان داد كه در پهنه‌ي رنگ آميزي اركسترال چه امكانات جانبي وجود دارد.
شاهكار دبوسي درام موزيكال وي تحت عنوان اپراي پلئاس و مليزاند است كه براساس نمايشنامه‌اي سمبوليك اثر موريس مترلينگ نويسنده نامدار بلژيكي تصنيف شده است هر چند كه اين اپرا در نخستين اجرا، روي صحنه‌ي اپرا كميك پاريس، به سال 1902 با استقبال سردي روبه‌رو شد.
اين اپرا در جوي نيمه روشن و مرموز، آميخته با شعر جريان مي‌يابد، كه در آن ديسونانس‌هاي هارمونيك به جاي كرنسونانس مي‌نشيند.
از طرفي در آن مقام‌هاي كهن معمول در موسيقي كليسايي به كار برده مي‌شود و در كنار آن مقام‌ها گام‌هايي بانت كامل و ساير ابداعات عجيب و ناآشنا به گوش مي رسد.
دبوسي، درسالهاي آخر عمرش، مبتلا به سرطان مي‌شود و به تدريج بنيه‌ي او فرسوده و دستخوش رنج و ... جسمي و روحي‌اش مي شود. از طرفي از قدرت خلاقه‌ي او نيز به تدريج كاسته مي شود.
در همين احوال، برنامه‌هايش براي خلق آثار جديد دستخوش اختلال و بي‌نظمي مي‌شود او چند بار تصميم مي‌گيرد تا داستان موسوم به تريسترام و ايزولت و اثري از ادگارآلن پو به نام شيطان در برج ناقوس و اثر سقوط خاندان اوشر را به صورت اپراهايي تصنيف كند ولي بعد از مدتي منصرف شد.
در هفت سال پاياني عمرش، براي نمايشنامه اسرارآميز گابريل وانونزيو موسوم به شهادت سن سباستيان موسيقي متن تصنيف كرد. همچنين باله‌اي تحت عنوان بازي‌ها و چند قطعه براي موسيقي مجلي نيز پديد آورد.
سرسوناتي كه آخرين محصول دوره‌ي خلاقيت‌هاي وي 1951 - 1917 است، از نظر شيوه آهنگسازي و طرز تلقي وي از موسيقي مجلسي، سادگي و بي‌پيرايگي چشمگيري دارد.
او يكي از مبتكرترين آهنگسازان قرن بيستم است كه هر يك از آهنگسازان بعد از خود را به نوعي تحت تاثير كارهايش قرار داده است دبوسي انجام در 25 مارس 1918، در پاريس چشم از جهان فروبست