برنده نخل طلای امسال كن
سینمای ما - «كلاس» فیلمی كه در جشنواره اخیر كن فرانسه جایزه نخست را سهم خود و كشور میزبان مهمترین فستیوال سینمای دنیا كرد، بر اساس یك رمان و اتوبیوگرافی از فرانسوا بگودو نویسنده فرانسوی ساخته شده و اتفاقات آن در یك دبیرستان در پاریس می گذرد.
این فیلم را لوران كانتت فرانسوی كارگردانی كرده و آنچه باعث شد نخل طلا را ببرد و در میان ۲۲ فیلم حاضر در بخش مسابقه شصت و یكمین دوره برپایی جشنواره كن برترین شناخته شود، تم واقع گرایانه آن و به تصویر كشیدن تنش های كلاس های درس و فشارهای روحی ای است كه به معلمان وارد می شود و دشواری هایی است كه پیوسته متحمل می شوند. كانتت كه این فیلم را با مشتی بازیگر جوان و كم تجربه ساخته است، می گوید: «ما باید كاری را رو می كردیم كه نشانگر جامعه فرانسه و شرایط آن باشد. جامعه ای پیچیده و چند فرهنگی و دارای چهره ها و حالات مختلف و سرشار از ملیت ها و ایده های متفاوت.
بدیهی است كه برخورد این همه ایده با یكدیگر مسائلی را موجب شود و تشنج هایی به وجود آید كه ما از نشان دادن آن هیچ ابایی نداشته ایم.»
شاید پیروزی «كلاس» در «كن ۲۰۰۸» واقعه ای دور از انتظار نبوده باشد، زیرا شون پن رئیس مشهور هیأت ژوری جشنواره امسال متذكر شده بود برنده امسال كسی خواهد بود كه كاری را ارائه كند كه دلمشغولی های كنونی دنیا و دغدغه های جهان فعلی را در بر داشته و از زمان حاضر و مسائل با ارزش و عمیق آن بگوید و فرض این است كه «كلاس» چنین كرده و از مشكلات اجتماعی و تحصیلی كنونی دنیا گفته است. جشنواره امسال كن مثل اكثر ادوار اخیر این گردهمایی محل ادغام فیلم های موج نو و اجتماعی و معناگرا از اروپا با برخی كارهای پرزرق و برق هالیوود بود، اما در پایان باز سینمای غنی تر اروپا بر سینمای «فرم و قالب» امریكا كه مضمون را فدای ظاهر كرده و در پی دروغگویی ها و ظاهرسازی ها است، فایق آمد و پیروزی فیلم «كلاس» در تصاحب نخل طلا را می توان از این دیدگاه معنا و تفسیر كرد.
از طرف دیگر حسن «كلاس» این است كه در ترسیم ماجراهای خود از دانش آموزان و معلمان حقیقی سود جسته و در نتیجه فضایی واقعی تر یافته و یك تظاهر و كار نمایشی صرف نیست، بلكه وجود یك مدرسه حقیقی و نفس شاگرد و معلم را می توان در آن حس كرد تا این فیلم به ژانرهای معناگرا و اجتماعی سوق یابد و از آن قبیل شود.
«كلاس» هرچه باشد و از هر دیدگاهی به آن نگریسته شود، یك موقعیت عالی برای سینمای فرانسه است، زیرا ۲۱ سال بود كه برنده جایزه نخست این جشنواره نشده و به واقع میزبان از اول شدن در فستیوال خانگی بازمانده بود. آخرین كار سینمای فرانسه كه برنده نخل طلای كن شده بود، فیلم پرسر و صدای سال ۱۹۸۷ برتران تاوریفر به نام «زیر تابش خورشید شیطان» بود و از آن پس آثار متعدد سینمای فرانسه به رغم درخشش های گاه به گاه همواره جایزه نخست را به كارهای سایر كشورها سپرده و خود در سایه زیسته بودند.
فیلم كانتت كه آن روند را قطع كرد، كاری دراماتیك با روش ساخت فیلم های مستند است و نوعی فی البداهه سازی ها در آن قابل حس و رؤیت است و اتفاقات در طول یك سال تحصیلی در مدرسه ای در پاریس شكل می گیرد و واقع گرایی ها و رویكرد رئالیستی در فیلم كاملاً محسوس است، شون پن در زمان اعلام پیروزی «كلاس» در شب پایانی جشنواره مدعی شد كه اعضای هیأت ژوری ۹ نفره جشنواره در خصوص تعیین فیلم برتر، تقریباً متفق القول بوده و همگی به «كلاس» رأی داده اند و كانتت به نوبه خود اظهار داشت: «فیلمی كه ما ساختیم، باید نمایانگر جامعه فعلی فرانسه می بود، جامعه ای كه سرشار از تضاد است و پیچیدگی هایی در آن به چشم می خورد و در اغلب اوقات آرام و امن نیست و این امر از عملكرد خود ما بر می خیزد و منتج از شرایط جامعه ای است كه یكدست نیست و متأسفانه اقدامی اساسی هم برای رفع آن صورت نگرفته است.»
وقتی صحبت از سینمای فرانسه و احیای آن در جشنواره امسال كن و رسیدن اولین نخل طلای ۲۱ سال اخیر به آن می كنیم، موظفیم این را هم بگوییم كه جوایز دوم و سوم فستیوال سهم سینمای ایتالیا شد تا باز ثابت شود كه كن به سینمای فرهنگی تر اروپا بیشتر از فیلم های كم محتوای هالیوود اعتقاد دارد. «گومورا» فیلمی كه درباره گنگسترها و زندگی و اقدامات پنهانی آنها در شهر ناپل ایتالیا است، جایزه گراندپری را كه عنوان دوم جشنواره محسوب می شود، به دست آورد و «ایل دیوو» كار پائولو سورنتینو كه به زندگی جولیو آندرئوتی نخست وزیر سابق ایتالیا می پردازد، جایزه هیأت ژوری را كه مقام سوم فستیوال به حساب می آید، كسب كرد.
به ادعای شون پن كه پنج سال پیش به خاطر بازی در «رودخانه مرموز» كار جنایی و تیره و تار كلینت ایستوود برنده جایزه اسكار برترین بازیگر مرد نقش اول سال شد، اكثر فیلم های امسال كن غنی و جالب بوده اند، به طوری كه او و سایر اعضای هیأت ژوری بارها به این نتیجه رسیده اند كه دیگر بهتر از این امكان ندارد. او می گوید: «فیلم های احساسی و اجتماعی خوبی در جشنواره امسال رو شد و تأثیر گذاری آنها غیرقابل انكار بود.» با این حال نظر منتقدان و كارشناسان حاضر در شصت و یكمین دوره كن بر این محور استوار بود كه برخی فیلم های فستیوال فاقد ضرب و ریتم لازم و كارهای معمولی بوده اند و با این كه شمار فیلم های بد و غیرقابل دفاع قدری كمتر از گذشته بودند، اما برخی فیلم های سال پیش بوضوح بر كارهای این دوره می چربیدند و سرآمد آنها «جایی برای پیرمردها نیست» كار برادران كوئن بود كه بعداً جوایز اصلی اسكار را نیز ربود.
امسال در قسمت نوعی نگاه، یك فیلم از قزاقستان به كارگردانی سرگی وورت سه ووی به نام «تولپان» اول شد. «تولپان» قصه یك چوپان در سرزمین سرسبز و كمتر دست خورده قزاقستان است كه بسیار زحمت می كشد و تلاش می كند و در فكر ازدواج است، اما تنها همسر و عروس در نظر گرفته شده برای وی جواب منفی به او می دهد. زیرا معتقد است گوش های وی بیش از حد بزرگ است!
در یك قسمت دیگر جنبی جشنواره هم كه قضاوت درباره آن نه به هیأت ژوری بلكه منتقدان حاضر در فستیوال سپرده شده بود، فیلمی به نام «برف» از كشور بوسنی اول شد. این فیلم كار ایدا بگیچ است و روستائیانی را در این كشور نشان می دهد كه مجبورند منطقه جنگزده خویش را ترك گویند و تمام مشكلات و تردیدهای این كار را بر خود هموار نمایند.
با این حال این فیلم ها نیز به نوعی تحت الشعاع داستان ساده و برخوردهای حقیقی در فیلم «كلاس» قرار گرفتند و با آن برابری نیافتند.